در یک کلاس درس فرزندان تمام اقشار جامعه نشسته اند :
* فرزندان "طلاق" دا باید تحمل کرد وبا روحیه ی شکننده شان ساخت .
* با فرزندان "اعتیاد * باید مدارا کرد .
*فرزندان "یتیم " را باید نوازش کرد .
* فرزندان "ناهنجار " را _ که محصول اختلافات خانوادگی اند _ باید هدایت کرد .
*به فرزندان " کار " باید استراحت داد .
* فرزندان والدین " بی بند وبار " را باید سر به راه کرد .
* فخر فروشی فرزندان " سرمایه دار " را باید تعدیل کرد .
* فرزندان " کمرو " را به بطن جامعه باید باز گرداند .
* فرزندان " بد سرپرست " را حکیمانه و صبورانه باید سرپرستی کرد .
* فرزندان " بی سرپرست " را با آغوشمهر مادری باید آشنا کرد .
همه این مزاج های تلخ و شیرین با صداهای دلنواز یا گوش خراششان در یک اتاق چند متری با 36 شاگرد , گرد شمع سوخته معلم حلقه می زنند و بازتاب
وپژواک این صدا ها هر روز چون موریانه ذهن او را میخورد و تارهای خستگی روی تن رنجیده اش می تند و فرسوده اش می سازد ودر بیرون از این اتاق رؤیاها"
( معلم خود با کوله باری از مشکلات و ....... شکننده تر از همه ...... ) و افسوس که بزرگان " مصرفی " اش خوانند .
باقری